
بررسی بازی The Long Dark – فریاد سکوت
لیسـتـــــ ویژه خـوانندگان
به عقیده برخی، اساسینز کرید حالا با اضافه شدن سیستمهایی چون انتخاب دیالوگ، سطحبندی دشمنان و لوتهای مختلف به یک بازی اکشن نقشآفرینی و کلونی ضعیفتر از سری شاهکار ویچر تبدیل شده است که دیگر کمتر المانی از گذشته در آن به چشم میخورد.
اما یوبیسافت این بار در ساخت جدیدترین نسخه این فرانچایز قدیمی یعنی Assassin’s Creed Valhalla تصمیم گرفته است تا برای جلب نظر دوباره هواداران قدیمی خود، در کنار ادامه دادن مسیری که با اوریجینز و آدیسه در پیش گرفته است، والهالا را به ریشههای اصلی سری هم نزدیک کند.
والهالا این بار به سراغ سرزمینهای سرد شمالی، اساطیر اسکاندیناوی و وایکینگهای جنگطلب و اعتقادات منحصربهفردشان رفته است، انتخابی جالب و البته چالشبرانگیز برای نسخهای که میخواهد سری اساسینز کرید را به شکوه گذشته برگرداند و داستان مجموعه را بسط دهد. آیا Assassin’s Creed Valhalla بالاخره همان اساسینی است که انتظارش را داشتید؟ در ادامه با بررسی ویجیاتو همراه باشید تا به این سوال جواب دهم. راستی باید اضافه کنم که کد نسخه کامپیوتر بازی توسط ناشر در اختیار ویجیاتو قرار گرفته است.
سال بعد و امروز با Crysis Remastered این پرسش دوباره مطرح میشود. گرچه به لحاظ جلوههای بصری، کرایسیس دیگر به اندازه دوران شکوهش زیبا نیست اما این سالخوردگی در تکنیکهای به کار گرفته شده در نسخه ریمستر خودش را نشان نمیدهد و هنوز هم میشود پرسید «[ریمستر] کرایسیس رو اجرا میکنه؟» و جوابی فنی و طولانی شنید.
ریمستر کرایسیس تغییر خاصی در گیمپلی و هیچ محتوای اضافهای در داستانش ندارد ولی اگر علاقهمند به مباحث گرافیکی هستید در این مقاله کوتاه بیشتر به تغییرات گرافیکی نسخه ریمستر اشاره میکنیم یا به طور دقیقتر قرار است راجع به آخرین نسخه موتور بازیسازی شرکت کرایتک بپردازیم که با نام کرای انجین شهرت دارد.
همه آنچه در نسخه ریمستر با چشم میبینید یک بار از مسیر خط تولید کرای انجین جدید رد شده و قطعات نو جای قطعههای کهنه و قدیمی را گرفتهاند که مهمترین آن وجود نوعی از ریتریسینگ نرم افزاری است. بله درست خواندید و برای تجربه این بازی نیازی به کارتهای گرافیک مجهز به ری تریسینگ سخت افزاری نیست (گرچه بهتر است داشته باشید!).
به بیان ساده، جادوی کرای انجین در نحوه پخش نور پس از بازتاب اولیه از هر جسمی که در محیط میبینید نهفته است. تکنیکی که کرایتک برای ریمستر کرایسیس استفاده کرده Sparse Voxel Octree Global Illumination (خلاصه: SVOGI) نام دارد و نورپردازی بازی را از آن حالت بیروح گذشته خود خارج کرده. در حقیقت حالا تمامی اجسام با هر رنگی، بازتاب خاصی روی محیط اطراف دارند و جزئیاتشان با لعاب بهتری نمایش داده میشود. جنگلها حالا سبز طبیعیتری را نمایش میدهند و سایهها با وسواس بهتری نمایش داده میشود.
نسخه اول Watch Dogs شاید دلیلی اصلی افزایش نفرت گیمرها نسبت به کمپانیهای یوبیسافت بود. بازی نتوانست به هیچکدام از وعدههایی که داده بود عمل کند و یوبیسافت سر طرفدارانش را کلاه گذاشته بود. نسخه دوم سری تا حدی این فرنچایز را به سمت درستی حرکت داد و حال به نظر میرسد Watch Dogs Legion یک قدم جدیتری در همین راستا برداشته است؛ قدمی که البته خیلی هم بلند نیست. برای تهیه این بازی میتوانید به وبسایت gamesysshop.com مراجعه کنید.
برگ برنده اصلی Cyberpunk 2077، همان ویژگی که شما را تا پایان هیجانزده نگه میدارد و اجازه نمیدهد دست از موس و کیبورد بکشید، داستان و روایت آن است. سیدی پراجکت رد دست به خلق کاراکترهایی زده است که مطمئنم تا مدتها بخشی از حافظه شما را مال خودشان خواهند کرد. شاید به خاطر تریلرهای زیاد بازی فکر کنید که همهچیز را دیگر در مورد داستان میدانید. شخصیت شما که V نام دارد، یک مزدور است که در ازای مقادیری پول تقریبا برای هر کسی کار میکند اما یکی از این ماموریتهایش آنطور که باید پیش نمیرود و در نهایت چیپی که قرار بوده است به دست مشتری برساند، سر از مغز خودش در میآورد.
این چیپ شامل هولوگرام و شخصیت جانی سیلورهند است، نوازنده و خواننده یک گروه راک قدیمی که خارج از سن موسیقی، یا مشغول نوشیدن الکل بوده یا تصمیم داشته تا کمپانیها و شرکتهای بزرگی را که صاحب واقعی نایت سیتی هستند، به زانو در بیاورد. حالا جانی دیگر همیشه با شماست، در هر لحظه مهمی سر و کلهاش پیدا میشود و به نظر میرسد اصلیترین هدف خارج کردن او از فکر و ذهنتان است.
اما این تنها لایه اول داستان پیچیده و متفاوت Cyberpunk 2077 است. نویسندگان بازی در تمام طول مدت خط اصلی داستان و مراحل فرعی دستشان روی صدها مسئله مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میگذارند و خوشبختانه شجاعت کافی برای بیان عقایدشان را هم دارند. البته عقایدی که به مخاطب هم تحمیل نمیشوند و شما هم تقریبا همیشه فرصت تصمیمگیری خودتان را دارید.
داستانی به این جذابی و همهگیری که میتواند آینده دنیای ما را ترسیم کند، برای روایت به شخصیتهایی قوی، دیالوگهایی درست و صداپیشههایی کاربلد نیاز دارد که Cyberpunk 2077 بار دیگر تیک هر سه مورد را میزند. تمامی شخصیتهای بازی به یادماندنی هستند، صحبت با آنها لذتبخش است و هدفی دارند. صداگذاری آنها به بهترین شکل ممکن اجرا شده و این مکالمهها آنقدر طبیعیاند که شما را درگیر خودشان کنند. انتخاب زاویه دید اول شخص برای تمام بخشهای بازی هم یک تصمیم بینظیر بوده است که باعث میشود تمامی این مکالمات جنبهای شخصی و باورپذیرتر به خودشان بگیرند.
اخبار و اطلاعیه های فنی عنوان سایت
با درج دیدگاه از خوانندگان حمایت کنید.